Saturday, March 3, 2007

نمی دانم!!

نمی دانم چه حالت است؛ حالتی میان رفتن و ماندن، وحشتی میان من و زمان؛ تو مرا می فهمی، اینطور نیست؟

4 comments:

Anonymous said...

مشفهمم
یعنی فکر میکنم که میفهمم
... خب
شهروز جان
... کاش میشد حرف زد
ni vazhna
برات خیلی خوشحالم
...
.
.
... برای من رضات تو خیلی مهمتره از
هرگز از قلبم بیرون نبودی و نخواهی بود
... هرگز

Anonymous said...

Salam . Mamnon Az Khosh amadi Gooiye Shoma :) .....

Newsha

Anonymous said...

va halati mian zamino aseman...

Anonymous said...

این پست رو که خوندم یاد این شعر افتادم:وعشق صدای فاصله هایی است که غرق ابهامند
ممنون از سر کشی ات!!!